Dienstag, November 04, 2014

موج بازداشت ‌های فله‌ای در آستانه سالگرد ۲۲ بهمن


رادیو آلمان: شماری دیگر از روزنامه‌نگاران و هنرمندان به خیل عظیم بازداشتی‌های زندان‌های جمهوری اسلامی پیوسته‌اند، ازجمله اکبر منتجبی، مهسا جزینی، احمد جلالی فراهانی، سمیه مؤمنی، زینب کاظم‌خواه، سما بهمنی و جمیله و بنفشه دارالشفایی

گفته‌می‌شود، روند بازداشتی‌ها تا روز ۲۲ بهمن ادامه خواهد داشت. به نظر می‌آید، حکومت ایران نمی‌تواند میزان حضور "جنبش سبز" اعتراضی در مراسم ۲۲ بهمن را ارزیابی کند. از این رو حکومت جمهوری اسلامی، به گزارش سایت "کلمه"، بازداشت فله‌ای روزنامه‌نگاران، خبرنگاران را در دستور کار مسئولان قرار داده است.

به گزارش خبر‌نگار "کلمه"، در ساعت ۳ سحرگاه روز یکشنبه (۱۸ بهمن / ۷ فوریه) اکبر منتجبی خبرنگار با سابقه‌ی از جمله روزنامه‌های "شرق" و "هم میهن" در خانه‌ی خود بازداشت شد. منتجبی در دوران انتخابات در روزنامه "اعتماد ملی"، متعلق به مهدی کروبی، دبیر یکی از سرویس‌های این روزنامه‌ی اصلاح‌طلب بوده است.

مهسا جزینی از همکاران روزنامه ایران (بخش اصفهان) و از فعالان حقوق زنان نیز در اصفهان بازداشت شده است.

احمد جلالی فراهانی دبیر اجتماعی خبرگزاری مهر که دیروز از این خبرگزاری اخراج شده بوده ساعاتی پس از ترک محل کار توسط نیروهای امنیتی و در خانه شخصی‌اش در تهران بازداشت شده و به زندان اوین انتقال یافت.

زینب کاظم‌خواه خبرنگار هنری ایسنا نیز ساعاتی پیش به لیست روزنامه‌نگاران زندانی اضافه شده است.

سمیه مومنی روزنامه‌نگار نشریه نسیم بیداری و از همکاران کمپین یک میلیون امضا نیز در فهرست بازداشتی‌های روز یکشنبه قرار داشته است.

سما بهمنی فعال حقوق بشر روز سه‌شنبه (۱۳ بهمن) توسط نیروهای امنیتی در شهر مهاباد بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد. به گزارش خبرگزاری هرانا (خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) در این روز در پی عزیمت به شهر مهاباد برای پیگیری امور شخصی خود در مسیر برگشت در تاکسی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد. تا کنون اطلاعی از سرنوشت این فعال حقوق بشر در دست نیست و خانواده نامبرده در نگرانی از سرنوشت وی به سر می‌برند.

محدودیت‌ها در زندان علیه خبرنگاران در بند

دو روزنامه‌نگار دربند در زندان رجایی‌شهر، احمد‌زید‌آبادی و مسعود باستانی تحت فشار بیشتری قرار گرفته‌اند. مسئولان قصد دارند دیگر زندانیان را علیه این دو نفر بشورانند.

به گزارش کلمه، بر اساس خبرهایی که از زندان رجایی‌شهر کرج رسیده، مسئولان زندان با قطع ملاقاتهای زندانیان هم‌بند احمد زیدآبادی و مسعود باستانی به آنها گفته‌‌اند که علت قطع ملاقات‌ها به خاطر اغتشاش‌های صورت گرفته توسط این دو نفر است.


!تجاوز مقدّس


مأموري كه با ذكر قرآني "فتح المبين!"، لباس زنداني را از تنش بيرون مي كند تا به او تجاوز كند، در گمان خود باور دارد كه به نوعي "عبادت" و انجام فريضه ديني مشغول شده است! عبادتي كه مثل وضو گرفتن در سرماي يخبندان صبح زمستاني و يا روزه گرفتن در يك روز تابستاني داغ، اگرچه احتمالا" براي عبادت كننده عملي آزار دهنده و دشوار است اما به هرحال نوعي عبادت است و با همه سختي اش، موجب خشنودي خدايش خواهد شد! زيرا اكنون "كيان اسلام" در خطر افتاده و بايد دشمنان ولي فقيه را با شديدترين وجهي كيفر كرد! براي اين مأموران، حفظ جايگاه ولي فقيه بر همه چيز حتي بر احكام دين خدا هم اولويت دارد و باور دارد با انجام اين كار، بهشت زير پاهاي پشمين او قرار خواهد گرفت.

اتفاق تلخي كه براي "علي كروبي" افتاد، يكي از هزاران مورد از اين دست برخوردهاي شديد با "دشمنان خدا" است. آنهايي كه او را دستگير كرده اند در مسجد تهديدش كرده اند كه علاوه بر ضرب و شتم و شكنجه هاي معمول، وي را در همان جا مورد "تجاوز جنسي" هم قرار خواهند داد. برخي با تعجب و افسوس مي پرسند مگر اين عمل از هيچ مسلماني بر مي آيد كه در "مسجد" يعني در خانه خدا دست به تجاوز جنسي بزند يا حتي درباره آن سخني بگويد؟ مگر مي شود در مسجد از اين سخنان گفت و از قهر خداوند نترسيد؟ و معتقدان و مذهبيون مي پرسند آيا خود رهبر از اين مسائل خبر دارد؟ و لابد خودشان هم پاسخ مي دهند:"محال است!"

اتفاقي كه براي فرزند آقاي كروبي افتاده، به طور غير مستقيم براي تنبيه پدر شجاع اوست كه پرونده تجاوزهاي جنسي را از پرده بيرون انداخت و بابت اين افشاگري، از تمام مواهب حكومتي اش محروم شد. اكنون به آقاي كروبي در خيابانها و مراسم حمله مي شود. در نمايشگاه مطبوعات و روز 22 بهمن او را مي زنند و فرزندانش را چنين مورد آزار قرار مي دهند. علت آزار دادن شيخ مهدي كروبي، سئوالي است كه او با ارائه اسناد محكم در اذهان ملت ايجاد كرد: "آيا براي حفظ نظام ولايت فقيه، مي توان به زندانيان بي پناه تجاوز كرد؟" اكنون بسياري از معتقدان سابق به نظام ولايت فقيه، دچار يك ترديد جدي شده اند و دفاع از اين نظام شبه سلطاني را به سهولت قبل انجام نمي دهند.

باري! تهديد "علي كروبي" به تجاوز جنسي در يك مسجد، از ديدگاه پيروان ولايت فقيه، نه تنها گناه محسوب نمي شود بلكه احتمالا" مباح نيز هست! در حكومت اسلامي ولايتي، هيچ چيز به اندازه "تمرد يا توهين به مقام معظم رهبري" جرم محسوب نمي شود و عقوبت هيچ جرمي بالاتر از اين نيست كه به رهبري توهين كنيد كه خود را جانشين خدا مي داند. مأموراني كه با نيت "قربه الي الله" به سوي زنداني هجوم مي برند تا بر جسم او تسلط يابند و او را بشكنند، مي دانند كه يكي از ابزار شكستن روح معترض زنداني، دريدن جسم اوست؛ با هر ابزاري و بخصوص با تجاوز جنسي! از سوي ديگر مي دانند اخبار اين وحشي گري و تجاوزها به ساير مردم نيز خواهد رسيد و باعث خواهد شد ساير دشمنان ولي فقيه از ترس چنين اتفاقي، ديگر به خيابانها نيايند و اعتراضها را متوقف كنند. اما اگر فرض كنيم تجاوزها، باعث مي شوند اعتراضها فرو بخوابند، آيا با فروكش كردن اعتراضها هم، تجاوزهاي جنسي در زندانهاي ايران فروكش خواهند كرد؟ بعيد است!

"ديده بان قانون" و نهادهاي انتظامي و قضايي در اين سرزمين ولايي، متوجه مناطقي هستند كه فقط كيان رهبري نظام و حاكميت ولي فقيه را تهديد مي كنند و كاري ندارند به نقاطي كه بر اخلاق و حقوق مردم صدمه مي زنند. نظام به كيان اخلاق عمومي و امنيت رواني مردم در روستاها و شهرستانها توجهي ندارد. از پادگانها غافل است و از آنچه در مدارس ديني و مدارس شهري مي گذرد، تعمدا" غفلت مي كند و روي بر مي گرداند. براي مسئولان نظام آمار بيماران ايدزي و بيماران جنسي كشور اهميتي ندارد. مهم نيست كه بسياري از اين بيماران جنسي، از مدارس طلبگي قم بيرون مي آيند و باز اهميتي ندارد كه قرار است اين بيماران جنسي، يعني طلبه هاي حوزه هاي علميه، مدارس آموزش و پرورش را اداره كنند و كار تربيت فرزندان ملت را بر عهده بگيرند.

اگر واقع بين باشيم؛ تجاوز جنسي در زندانهاي ايران، مدتهاست كه امري معمول است. تعرض به زنان زنداني در زندانهاي ايران چيز تازه اي نيست كه اخيرا" خبري از زندان گوهردشت ما را به آن حساس كرده باشد. سالهاست زنان زنداني مورد سوء استفاده مردان زنداني و بخصوص مأموران مرد قرار داشته و دارند. حتي در برخي پادگانهاي نظامي و اردوهاي بسيج دانش آموزي و در بسياري از حوزه هاي علميه و مدارس عادي نيز گزارشهاي مكرري از تجاوزهاي جنسي به كودكان، نوجوانان، سربازان وظيفه و زندانيان بي پناه ثبت شده اند. اخيرا" گزارشي از تجاوز يك معلم به هشت دختر مقطع دوم دبستان در روستايي از توابع مريوان منتشر شد. اين تنها خبر تكان دهنده از اين دست نيست.

اينك خبر نگران كننده اين است كه واگذاري مديريت مدارس آموزش و پرورش به حوزه علميه قم آغاز شده است. طبق مصوبه دولت كودتايي، قرار است اداره مدارس كشور به تدريج به روحانيون حوزه علميه قم سپرده شود كه بيشترين آمار "تجاوزهاي خاموش" از آنجا منتشر شده اند. به تدريج فرزندان ما در اختيار كساني قرار خواهند گرفت كه براي به راه آوردن ديگران، به يك ابزار فوق العاده دست يافته اند و مي توانند به وسيله آن، هرگونه روح اعتراضي را در جوانان فرو بيمرانند. آن ابزار تجاوز است. تجاوزي كه براي حفظ مباني نظام اسلامي، ديگر يك عمل كثيف محسوب نمي شود. بلكه امري مقدس و قابل تحسين است. "تجاوز مقدّس"!

بابک داد